تاريخچه رنگرزي در جهان
رنگرزي علمي است که طي آن ماده رنگي در شرايط معيني از درجه حرارت و زمان، بر الياف و يا کالاي منسوج از نوع معيني اثر مي گذارد و آن را رنگ مي کند. در صنعت نساجي که رنگرزي فرش را نيز شامل مي شود رنگ به طور اعم، به کليه مواد طبيعي و يا شيميايي که قابليت رنگرزي الياف و يا منسوجات را دارند اطلاق مي شود
تاريخچه رنگرزي در جهان:
قديميترين آثار يافت شده رنگي به قدمتي در حدود 150 الي 200 هزار سال پيش مي رسد. در هزاره سوم پيش از ميلاد در مقبره “خنوم هوتب”(در بني حسن) از سلسله دوازدهم خاندان مصر، سفالها و نقاشيهاي رنگي باقي مانده، رديفي از زنان را که احتمالا مربوط به گروهي از قبايل اند نشان مي دهد. اين افراد لباس هايي با راه هاي کاملا مشخص و رنگين و احتمالا پشمي پوشيده اند. از پاپيروس هاي باقي مانده از دوران سلسله هاي نوزدهم و هيجدهم که دوران طلايي حکومت فراعنه در مصر است بقاياي چندين کارگاه رنگرزي و پاتيل هاي مخصوص رنگ يافت شده است، و دستور رنگرزي با گياهي نظير “زعفران، زردچوبه، رنگ وَسمه” و همچنين رنگ هاي “قرمز دانه” و “روناس” و “بقم سرخ” و ريشه گياهي بنام “الکانت”، براي رنگ قرمز داده شده است. از ترکيباتي نظير “سولفات آهن”، “زاج سفيد” و “رنگ آهن” به عنوان دندانه، و سرکه و آبغوره بعنوان اسيد کمکي ياد شده است.
اولين چرخ ريسندگي مربوط به هزاره سوم پيش از ميلاد را که در غرب ايران کشف شده و مربوط به دوره تمدن ايلامي هاست، آغاز ريسندگي مي دانند که بي ترديد در اين مناطق توليد پارچه و استفاده از رنگ بايد قدمتي کهن داشته باشد.
رنگ قرمز ارغواني در 1600 سال پيش از ميلاد در جزيره “کرت” کشف شد و تمدن دريايي فنيقيه از تجارت اين رنگ که از غده اي در کنار مجراي تنفسي حلزون دريايي بدست مي آمد، سود فراواني بدست مي آورد. اين رنگ در ايران و يونان قديم کاربرد داشت و شنل هاي ارغواني سرداران هخامنشي شهرت جهاني داشت
.
تاريخچه استفاده از رنگ در ايران:
به استناد آثار باستاني و اشياء بدست آمده از حفاريهاي باستان شناسي در ايران از حدود 5 تا 6 هزار سال قبل، سفالينه هاي منقوش و رنگي، از جمله ليوان سفالي منقوش شوش مربوط به هزاره اول قبل از ميلاد که در گالري “نلسون کانزاس سيتي” آمريکا نگه داري مي شود وجود اين اشياء مؤيد قدمت آشنايي مردم اين سرزمين با رنگ و رنگ آميزي است. از نشانه هاي ديگر آشنايي ايرانيان با رنگ و رنگ آميزي مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
– بهره گيري از زنگار مس در تهيه رنگ فيروزه اي و يا سنگ چخماق و سرب در تهيه رنگ زرد، و وجود اصلاحاتي از قبيل “قرمز ايراني” و “آبي ايراني” که در اکثر مقالات و نوشته هاي مربوط به هنر سفالگري ذکر شده است.
قديميترين ماده رنگزا که هنوز هم در صنعت رنگرزي(اعم از سنتي و جديد) نقش بسزايي دارد، نيل است. قدمت کشف و استفاده از نيل به حدود چهار هزار سال پيش برمي گردد
.
تاريخچه رنگرزي در ايران:
خوشبختانه در پرتو دستاوردهاي جديد باستان شناسي، و نيز با بررسي آثار مکتوب معلوم شده است که پيش از اسلام جامعه ايران داراي سنت پيشرفته بافت قالي و نساجي بوده است. رنگرزي در ايران سابقه ديرينه اي دارد. پيش از اسلام، بخصوص شواهدي همچون اشارة “گزنفون” مورخ يوناني، به کارگاه قالي بافي شاهان هخامنشي در شهر “سارد” مربوط به 400 سال قبل از ميلاد و نوشته هايي درباره قالي ارغواني رنگ، روي قبر کوروش و کهن ترين اثر داراي گره ايران، که تا بحال نخستين نمونه قالي ايران محسوب شده و توسط پروفسور “رودنگر” در مغولستان در ناحيه اي به نام “پازيريک” کشف شده است، وجود هنر قالي بافي و به تبع آن صنعت رنگرزي را از آغاز تاريخ ايران باستان بصورت هنري ارزنده و تکامل يافته در منطقه قطعي مي سازد. در حاشيه فرش پازيريک، نقش تعداد زيادي اسب به چشم مي خورد و در بافت آن از رنگهاي سبز، آبي، قرمز و زرد استفاده شده است. با بررسي نقوش و همچنين طريقه بافت آن معلوم مي شود که دست کم سنت هزار ساله اي لازم است تا چنين فنون پيچيده اي شکل گيرد.
در دوره ساساني رنگرزان از احترام خاصي برخوردار بوده اند. کشف نمونه هايي از پارچه هاي دوره ساساني که شاهکارهايي از ذوق و ظرافت و هنر طراحي و رنگرزي بحساب مي آيد ناشي از وجود صنايع پيشرفته رنگرزي و نساجي و بي ترديد بافت فرش است که اعتبار آن را به اوج مي رساند. از نمونه هاي فرش ساساني که متأسفانه با حمله اعراب از ميان رفته است ولي ذکر آن در بسياري از کتب قرون اوليه اسلامي از جمله تاريخ طبري آمده است. فرش بهارستان يا بهارخسرو مي باشد که علاوه بر استفاده از سنگها و جواهرات و تزئينات گران بها و بي نظير، استفاده از رنگ هاي زيبايي که تمام فصول سال را به نحو حيرت انگيزي در مقابل نگاه بيننده قرار داده است؛ طبري درباره آن مي گويد: “بساطي بافتند از ديبا، شصت ارش1 اندر شصت ارش به زمستان باز کردندي بدان وقت که هيچ جا گل شکفته نبودي و به جهان اندر سبزي نبودي و آن بساط را گرداگرد کنارش همه به “زمرد” و “زبرجد” سبز بافته…”
شيوه ساسانيان در بکارگيري رنگها با شيوه بيزانسي تفاوت داشته و تنها رنگهاي بکار رفته يکي است ولي رنگهاي ساساني داراي درخشش کمتر و معتدل تر است و هنرمندانه تر تقسيم شده و با در نظر گرفتن نقش انتخاب شده اند.
در دوران آل بويه و سپس سلجوقيان به وجود کارگاههاي رنگرزي که بصورت صنفي و توليدي در بسياري شهرهاي ايران نظير يزد، کاشان و اصفهان اشاره شده است. در اين کارگاهها علاوه بر بافندگان، رنگرزان نيز بطور دائم حضور داشتند و تجربه و مهارت و ذوق خود را در اين رنگرزخانه ها بکار مي گرفتند. شهرت ايرانيان در رنگسازي و دريافت ارزش رنگ ها بخصوص در زمينه هاي مربوط به کتاب سازي و مينياتور نيز به مرزي رسيده بود که با گسترش مکتب هنري برجسته اي نظير مکتب هرات، ايرانيان بعنوان استادان رنگ شناخته مي شدند.
با شروع حکومت سلاجقه در ايران تمامي فنون و بخصوص نساجي و قالي بافي نيز بخاطر عشاير ترک در سراسر ممالک اسلامي اهميت فراوان پيدا کرد. يک نمونه از بافته هاي دوره سلجوقي که در موزه “متروپوليتن” موجود است داراي اشکال توريقي(به معني برگ دادن درخت) به رنگ پرتغالي و قهوه اي، و قطعه اي ديگر به رنگ سبز و سفيد است.
رنگ هاي فرش با استفاده از گياهان و به کمک مهارت استادکاران رنگرز به حد و دامنه اي رسيد که بتدريج ديگر هنرها و صنايع دستي را در سايه قرار داد. “روناس”، “نيل”، “اسپرک”، “پوست گردو”، “پوست انار” و “زعفران” و ساير رنگهاي گياهي که از صدها سال پيش بشر شناخته بود بدست هنرمندان رنگرز ايراني جلوه اي يافت که در هيچ کجاي ديگر از جهان تقليد شدني نبود.
دوران صفويه اوج ترقي صنايع نساجي و قالي بافي است، و خوشبختانه آثار زيادي از آن زينت بخش موزه هاي دنياست که شيوه رنگ آميزي ملايم و بي نظير در قطعات بدست آمده به چشم مي خورد.
رنگ هاي متعددي که در بافت قالي ها بکار رفته است عبارتند از: قرمز سير، آبي، سبز، زرد کمرنگ و نارنجي، که اين رنگها تقريبا معادل رنگهايي هستند که امروزه در رنگرزي سنتي ايران از آنها استفاده مي شود و نشانه بارز قدمت صنعت رنگرزي در ايران است.
رنگرزان به کمک خلاقيت خود، ته رنگهايي به وجود مي آوردند که با يکديگر تفاوت جزيي داشتند. مثلا در ترکيب رنگها، بنفش مخلوط با سرخ را براي ساختن رنگي مانند شاه توتي که درخشش شگرفي داشت و يا با مخلوط بيشتري از زرد تند آنها را به رنگ سرخ خرمالويي درمي آوردند. صنعت رنگرزي ايران در اواخر دوران صفويه، همزمان با رشد رنگرزي مدرن در اروپا عظمت و درخشندگي خود را تا حدي از دست داد. در دوره پهلوي به سبب استفاده از رنگهاي شيميايي خارجي و پنبه و پشم وارداتي براي تار و پود قالي، اصالت و خودکفايي اين هنر و فن آسيب ديد به طوري که هنوز نمي توان به راحتي اين هنر سنتي را از آفتي که دچارش شده نجات داد.
تاريخچه رنگرزي در زنجان:
درخصوص سابقه رنگرزي استان زنجان اطلاعاتي در دست نيست ولي به يقين مي توان گفت که رنگرزي الياف از زمان رواج قاليبافي در استان متداول بوده است و بافندگان قالي با پي بردن به خواص رنگ دهي گياهان منطقه و رنگرزي اليافي چون پشم و نخ توانستند قالي هاي نفيس و باارزشي را توليد نمايند با استناد به مدارک موجود اقوام افشار ساکن در اين استان علاوه بر توليد بهترين فرشهاي ايران رنگرزي الياف را نيز به عهده داشتند. آنان با استفاده از گياهان مختلف از جمله روناس، حنا، جاشير، پوست گردو، پوست انار، پوست پياز و گياهان داراي رنگدانه گياهي ديگر و با بکارگيري انواع فنون و مهارتهاي حرفه اي رنگهاي متنوع را تهيه مي کردند.
کارگاه رنگرزي و محل داد و ستد الياف پشمي و نخي اين اقوام، جنب تيمچه بازار بوده که از بازار زنجان بطرف خيابان کمربندي خيام امتداد داشته است. ولي امروزه به علت رواج رنگهاي شيميايي شيوه رنگرزي سنتي کمرنگ شده است و تعداد اندکي از کارگاههاي رنگرزي شيميايي در کاروانسراي شاطرعلي، حاج شامي بالا و پايين، سراي نهالي و حاج فتح اله مشاهده مي گردد. رنگرزان ماهري چون: مرحوم ولي قره خاني، مرحوم حاج قربانعلي صباغي، مرحوم عبداله اورنگي و مرحوم حاج احمد، زندگي مي کردند که با تلاش، سختکوشي و پشتکار، و با استفاده از گياهان رنگزا الياف پشمي و پنبه اي را رنگ آميزي مي کردند و قالي زنجان را غنا مي بخشيدند.
بعلت رکود اين صنعت اکثر پيشکسوتان رنگرز استان از اين کار کناره گيري کردند و تنها چند نفر هنوز هم به اين شغل اهتمام دارند که از جمله: آقاي بختياري، حاج زيداله ندرلو و فرهاد يادگاري مي باشند.